نتایج جستجو برای عبارت :

کربلا در کربلامی ماند اگر زینب نبود

سر نی در نینوا می ماند، اگر زینب نبودکربلا در کربلا می ماند، اگر زینب نبودچهره ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگپشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبودچشمه ی فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبودزخمه ی زخمی ترین فریاد در چنگ سکوتاز طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبوددر طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخدر گلوی چشم ها می ماند اگر زینب نبودذوالجناح دادخواهی ، بی سوار و بی لگامدر بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبوددر عبور از بستر
باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
پروازسقامیکنددرآسمان کربلا/داده است جان تازه ای برآستان کربلا/گردیده عباس علی باب الحوائج درجهان/درس وفادرعلقمه بخشیده جان کربلا/سرداردشت نینواهردم علمداری کند/دارالشفای تشنگان باشد امان کربلا/بهرحسین تشنه لب سقای براهل حرم/اندرفرات نینوا گشته نشان کربلا/الگوی یاران میشود سوی ولایت محوری/روی علم برپاکندهردم اذان کربلا/سوی حسینش میبرد دلهای عاشق پیشه را/زائرکنددلدادگان سوی کیان کربلا/درس اطاعت میدهد اندر رکاب رهبری/تیری به هردشمن زن
’’کربلا‘‘  کی خدمت میں اپنے تازہ الفاظ: 
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
یارب میں لکھنے بیٹھا ہوں دیوانِ کربلا
الفاظ ہوں عطا مجھے شایانِ کربلا
سینے پہ داغ، آنکھ میں آنسو لبوں پہ آہ
لیکر لحد میں جاونگا سامانِ کربلا
اصحاب با وفا کے لہو سے حسین (ع) نے
لکّھا ہے گرم ریت پہ قرآنِ کربلا
ادامه مطلب
باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
پروازسقامیکنددرآسمان کربلا/داده است جان تازه ای برآستان کربلا/گردیده عباس علی باب الحوائج درجهان/درس وفادرعلقمه بخشیده جان کربلا/سرداردشت نینواهردم علمداری کند/دارالشفای تشنگان باشد امان کربلا/بهرحسین تشنه لب سقای براهل حرم/اندرفرات نینوا گشته نشان کربلا/الگوی یاران میشود سوی ولایت محوری/روی علم برپاکندهردم اذان کربلا/سوی حسینش میبرد دلهای عاشق پیشه را/زائرکنددلدادگان سوی کیان کربلا/درس اطاعت میدهد اندر رکاب رهبری/تیری به هردشمن زن
مهدی قمی هیأتی نبود. دل سوخته ی امام حسین و کربلا نبود. درس نخوانده بود. شیشه بری داشت. چند سالی از عمرش معتاد بود. چند باری توی ان ای شرکت کرده بود و باز همان آش و همان کاسه. شاید آن پسری که پول جشن پاکی را داده بود مواد خریده بود، خودش بود. شاید هم نه. به گفته ی خودش توی هیأت مسجد محله شان هم راهش نداده بودند ولی هر هفته یا یک هفته در میان کامیون عمویش را برمی داشت و بار می زد سمت ایلام. خودش را هر طور بود می رساند کربلا. شاید توی یک سال بعد سقوط صدا
اربعین یعنی حسین وخاطرات کربلا/دلسپاری برولایت شد نجات کربلا/میرودپای پیاده زائرش سوی بهشت/عشق زیبای حسینی شد ثبات کربلا/برلب زوارمولا ذکریا حیدرمدد/یادمان زینب او هم برات کربلا/اربعین ازبهرشیعه یک خروش جاودان/تاقیامت ماندگارو باقیات کربلا/هرکسی پای پیاده میرود سوی حرم/میشود شورولایی صادرات کربلا/برظهورناب مهدی هست این آمادگی/لشکری دارد فراهم واردات کربلا/دشمنان را خوارسازد این شکوه زائرین/شکر ایزد ذکرشیعه درجهات کربلا/حضرت مهدی ظهو
یک حرفهایی می ماند بیخ گلوی آدم
می ماند و فریاد هم نمی شود
می ماند و بغض هم نمی شود
بغض یواشکی حتی
بغض آخرِ شب توی رختخواب که اشک شود آرام
می ماند بیخ گلوی آدم، هیچ چیزی نمی شود اصلا
می ماند و یک خنده هایی را، یک لذتهایی را کمرنگ می کند
می ماند و سایه می اندازد روی هر چه بعد از این…
اربعین یعنی حسین وخاطرات کربلا/دلسپاری برولایت شد نجات کربلا/میرودپای پیاده زائرش سوی بهشت/عشق زیبای حسینی شد ثبات کربلا/برلب زوارمولا ذکریا حیدرمدد/یادمان زینب او هم برات کربلا/اربعین ازبهرشیعه یک خروش جاودان/تاقیامت ماندگارو باقیات کربلا/هرکسی پای پیاده میرود سوی حرم/میشود شورولایی صادرات کربلا/برظهورناب مهدی هست این آمادگی/لشکری دارد فراهم واردات کربلا/دشمنان را خوارسازد این شکوه زائرین/شکر ایزد ذکرشیعه درجهات کربلا/حضرت مهدی ظهو
این پاورپوینت درمورد 18 اسلاید طراحی شده
است در این پاورپوینت مطالبی از  تاریخ کربلا،ریشه نام کربلا، جاذبه های
گردشگری کربلا،غذاهای سنتی کربلا و سایر مطالب مفید و ارزنده در مورد
کربلا  از معتبر ترین منابع در این پاورپوینت درج شده است که امیدواریم
رضایت شما عزیان را جلب نماید
جهت دانلود فایل کلیک کنید
 
 
 
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سیدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آید.
بریده کتا
                                                                       من عاشق حرمتم                                                                         دیوونه کرمتم                                                                       عمری پای علمتم                                                                             یاحسین                                                                    
فعلا اینو مینویسم؛ دو سال این ساعتا بین‌الحرمین بودم و بعدشم تا نزدیکای اذان توی خیابونا و کوچه‌های کربلا قدم میزدیم انگار که سال‌هاست اونجا بودیم و با همه‌ی شهر آشناییم؛ آدما؛ مغازه‌ها و..... اون شب اولین شب جمعه‌ای بود که بین‌الحرمین بودم و زیارت عاشورا خوندم و آخرین شبی بود که کربلا بودم؛ بخوام خیلی شاعرانه بگم باید بنویسم کربلا؛ شهر عاشقانه‌های من..... 
آخرین تصویرایی که ازون شب توی ذهنمه خلاصه میشه توی شلوغی شب اربعین؛ دسته‌های سی
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سیدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آید.
بریده کتاب:
-سل
صلیت لمدّة أسبوعین صلاة الظهر والعصر فی مصلى الإمام الخمینی (ره) فی مقام السیدة زینب (س) وكنت ألقی كلمة قصیرة بین الصلاتین. قلت فی أحد الأیام: لقد جرت
سنة أئمة الجماعات على أن یتحفوا المصلین بروایة شریفة أو آیة قرآنیة أو مسألة
شرعیة، ولكن بودّی أن أقص علیكم الیوم قصّة خیالیة لعلّها تحدث لأحدكم لا سامح
الله. وهی أن تُحشر یومَ القیامة وبعد الحساب والكتاب تُفتح لك أبواب الجنان
لتدخلها خالدا فیها. ولا یسع أحدا أن یتصور مدى فرحتك یومذاك. فبینا أ
بسم رب الحسن (ع)
 
چند سال پیش یه مطلب در یکی از وب ها خوندم با مضمونِ :
هرکس یک بار کربلا بره، دیگه نمیتونه سال های بعد نره...
 
رفتم و نظر گذاشتم با مضمونِ : خوش به حالتون که شما حداقل یبار کربلا رفتید..ولی حال همه ی اونایی که تا حالا نرفتن کربلا بدتر از حال کسایی هست که کربلا رفتن...
 
صاحب وبلاگ جوابمو داد : ان شاء الله قسمتتون بشه...وقتی قسمتتون شد میفهمید که چی میگم
 
_______________
پ.ن 1 : به حرف ایشون رسیدم
2 هفته است از کربلا برگشتم ولی همچنان دلتنگی ا
بسم رب الحسن (ع)
 
چند سال پیش یه مطلب در یکی از وب ها خوندم با مضمونِ :
هرکس یک بار کربلا بره، دیگه نمیتونه سال های بعد نره...
 
رفتم و نظر گذاشتم با مضمونِ : خوش به حالتون که شما حداقل یبار کربلا رفتید..ولی حال همه ی اونایی که تا حالا نرفتن کربلا بدتر از حال کسایی هست که کربلا رفتن...
 
صاحب وبلاگ جوابمو داد : ان شاء الله قسمتتون بشه...وقتی قسمتتون شد میفهمید که چی میگم
 
_______________
پ.ن 1 : به حرف ایشون رسیدم
2 هفته است از کربلا برگشتم ولی همچنان دلتنگی ا
می رود قافله ی عمر،چه ها می ماند..؟هر که غفلت کند از قافله جا می ماند
شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس استکه به رویش اثر ِلکه و "ها" می ماند
باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنیخوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند
هر که نیکی کند و دست کسی را گیرددست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند
هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشدآخر ِقصــــه گرفتـــــــار ِبلا می مانـــد
بغض می‌آید و می‌رود. می‌آید و می‌رود. می‌آید و... می‌ماند و می‌ماند و می‌ماند... آن‌قدر که جایش توی گلو می‌ماند. هر چه هم بشود، این سنگینیِ غریب آن‌جاست. گویی جزوی از تن و جان آدم می‌شود. بعد پیش می‌آید و پیش می‌آید... تا فتحت کند. تا همه‌ات را در بر بگیرد. تا تمامت بغض شود. بغض شوی. یک بغض بزرگ. یک بغض ایستاده که راه می‌رود و حرف می‌زند و می‌خندد...
می رود قافله ی عمر،چه ها می ماند..؟
هر که غفلت کند از قافله جا می ماند
 
شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس است
که به رویش اثر ِلکه و "ها" می ماند
 
باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنی
خوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند
 
هر که نیکی کند و دست کسی را گیرد
دست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند
 
هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشد
آخر ِقصــــه گرفتـــــــار ِبلا می مانـــد
 
مسعود محمدپور
منفعت شد گور دنیای جدید
اینچنین وضعی جهان هرگز ندید
روزِ روشن قتل و غارت میکنند
باج خواهی های شیطان شد شدید
خادمان مسلمین از قاتلان
آسمان لو داد شرّ و مکر و کید
در تمام عالم ایران مستقل
بر مواضع مانده محکم چون حدید
گشته اند همدست هم بر ضدّ او
نام حق ناحق بلرزاند چو بید
اربعین پیغام باهم بودن است
کربلا اوجی که باید رفت و دید .
#احمد_یزدانی
#کربلا 
#اربعین 
#بین_الحرمین
.
رفته بودم نمازجمعه این هفته.
نشستم بیرون داخل فضای باز دانشگاه تهران.
دیدم یه جوون ریشی 27اینا ساله اومد که گوشیش رو تحویل بده. چهرش خیلی آشنا بود. خیلی. ولی نمیدونستم کجا دیدمش.
یک تسبیح کوچیک خاکی کربلا دستش بود.
از اون لحظه که این صحنه رو دیدم، یه حسی تو دستام ایجاد شده، الانم هست، که دیگه نمی تونستم تسبیح کربلا دستم نگیرم.
یادم اومد یکی از بچه ها (محسن سلیمانـ...) ترم قبل یکی از این تسبیح ها ، سوغات آوره بود.
امروز داخل چمدون اینام رو گشتم ولی ن
پیرمرد عاشق امام حسین ع و کربلا بود اواخر اگر پولی به دستش میرسید کنار می گذاشت و به اطرافیانش می گفت انشاالله می رویم کربلا. سه روز بعد از عاشورا از دنیا رفت بالای سرش که رفتند دستانش را به حالت اخترام روی سینه اش گذاشته بود. چندی بعد خواب دیدند که لحظه مرگش دو نفر زیر بغلهایش را گرفتند و بلندش کردند تا به احترام کسی که به دیدنش آمده بود ایستاده باشد او هم دستانش را روی سینه گذاشت تا به امام معصوم ع سلام کند. 
در دنیای بزرگتر ها دیگر خبری از هفت سنگ نبود
دیگر صدای سوک سوک قایم شدن زیر تخت نبود
دیگر خبری از دفتر نقاشی و مداد رنگی نبود
دیگر شوق تعطیلی در یک روز برفی نبود
دیگر داغ شدن پاها از بازی فوتبال نبود
دیگر شوق گرفتن عیدی بعد هر سال نبود
دیگر خبری از کتاب های تن تن و قهرمان بازی نبود
دیگر خبری از کل کل بچه ها سر قرمز و آبی نبود
دیگر خبری از سر زدن  و زنگ زدن و گل خشکیده داخل نامه نبود
دیگر پشت سرم رفیق و هم بازی که نه حتی سایه ام نبود
دیگر زندگی ام ب
چرا در کربلا آب سر بالا میرود از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
تنها جایی از جهان که آب سربالا می رود فیلم
مجرد مرکز ‌ های از دنیا که آب سر متعلق بازگشته و برعکس حرکت می‌کند کربلا که به چه دلیل این سازه حرم مطهر حضرت امام حسین ع تخریب نمی‌شود و و پایین نمی‌آید؟. که یک حرم پی یک مشک بود یک سر ارتباط مطیع کار کاری که این حضرت سر کربلا کردند از ایشون یک داستان سر همه دین و آیینی شاید سر راستی سر زمینه مشاهده بالا ب
دلبرم در دلبری اعجاز کردمرغ دل تا کربلا پرواز کرد
کربلا یعنی لبان چون کویرکودکان در بند ظلم و غم اسیر
کربلا یعنی نوای الامانناله ی جانسوز و آه کودکان
کربلا یعنی غم و درد و عطشکودکی از تشنگی در حال غش
ظهر و گرما و کویر العطشبر لب خشکیده تیر العطش
کربلا یعنی خیام سوختهتیر کین حلقی به دستی دوخته
کربلا یعنی که عباس(ع) ادب در میان آب اما تشنه لب 
کربلا یعنی غم و اشک بتول(س)یک جهان غم یک جهان حال ملول 
کربلا یعنی که در راه خدابذل جان و مال خود بی ادعا
ارتش َت را به خط کردی 
 
و من را مثل همیشه خط زدی...
 
ما نالایق ها هم روزی به کارت می آییم... 
 
از کودکی شنیدم که برادرتان کریم است... 
 
بخاطر برادرت ما را هم بخر... 
 
پ. ن:گرچه سه ماه پیش کربلا بودم ولی اربعین یه چیز دیگس... بخصوص که تابحال نرفته باشی
 
 
متن کامل مداحی اومدیم پای پیاده آقا + دانلود نوحه
اومدیم پای پیاده آقا، از همون لحظه که خوندی مارو
تا با گریه آب و جارو کنیم. جاده ی نجف به کربلا رو
زنده مونده هنوز، شور هل من معین
وعده ی عاشقاست، کربلا، اربعین
سر ما فدای جوون رعنای تو
می خونیم همقدم با حججی های تو:
کربلا کربلا ما داریم میاییم
کوله بار همه از غم پره، چه غمی؟ غمی که احیاگره
اون غمی که راوی حماسه ست، خطبه های زینب مضظره
جونمونو میدیم، واسه این قافله
بپذیر یاحسین، خیلی ناقابله
اوم
رفتی و عطر یاد تو در روزگار ماندیعنی که از تو خاطره بی شمار ماندرفتی و در فراق تو این ملت بزرگخون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماندرفتی و با غروب تو، قرآن غریب شداسلام ناب، در غم تو، سوگوار ماندرفتی تو و حماسه ی سرخ حسینی اتتا نهضت امام زمان برقرار ماندرفتی تو و بنای برومند انقلاببا این شکوه و جذبه ی پر اقتدار ماندرفتی تو و نرفت ز دل شوق زندگیدر حیرتم از او، که برای چه کار ماندمُردی و زنده گشت ز تو، دین احمدیتاریخ را، به نام تو این افتخار مانددس
صدای طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صدای واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصدای اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
دارم غریب و آشنا را می شمارماین خیل مشغول عزا را می شمارم هی خواب می بینم پیاده در طریقش درجاده دارم تیرها را می شمارم دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه سربندهای یا رضا را می شمارم اما خدارا شکر با انگشت هایم جامانده های کربلا را می شمارم پس سعی خودرا می کنم موکب به موکب این مروه های با صفا را می شمارم باعقل نه، من با جنون بی شمارم این لشکر بی انتها را می شمارم تسبیح من این است در طیِّ طریقش هر صبح تاول های پا را می شمارم آن قدر نزدیکم به اوک
شد محرم کربلایی شد دلمدامنم از اشک غم گردیده یم
کربلا یعنی گریبان های چاککربلا یعنی حسین(ع) روحی فداک
کربلا یعنی که آغشته به خونکشتی اسلام گشته واژگون
کربلا یعنی مرمّل بدّماء(1)کربلا یعنی که مهتوک الخباء(2)
کربلا یعنی بلا یعنی عزااشک غم بر خامس آل عبا
کربلا یعنی شهیدالشهداءکربلا یعنی قتیل الادعیاء(3)
کربلا یعنی شفاه الذابلات(4) تشنه بودن بر لب شط فرات
پیکر عریان فتاده روی خاککربلا یعنی که جسم چاک چاک
کربلا یعنی جسوم الشاحبات(5)کربل یعنی دماءا
شد محرم کربلایی شد دلمدامنم از اشک غم گردیده یم
کربلا یعنی گریبان های چاککربلا یعنی حسین(ع) روحی فداک
کربلا یعنی که آغشته به خونکشتی اسلام گشته واژگون
کربلا یعنی مرمّل بدّماء(1)کربلا یعنی که مهتوک الخباء(2)
کربلا یعنی بلا یعنی عزااشک غم بر خامس آل عبا
کربلا یعنی شهیدالشهداءکربلا یعنی قتبل الادعیاء(3)
کربلا یعنی شفاه الذابلات(4) تشنه بودن بر لب شط فرات
پیکر عریان فتاده روی خاککربلا یعنی که جسم چاک چاک
کربلا یعنی جسوم الشاحبات(5)کربل یعنی دماءا
می رود قافله ی عمر،چه ها می ماند..؟هر که غفلت کند از قافله جا می ماند
شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس استکه به رویش اثر ِلکه و "ها" می ماند
باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنیخوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند
هر که نیکی کند و دست کسی را گیرددست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند
هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشدآخر ِقصــــه گرفتـــــــار ِبلا می مانـــد
 
===============================
 
ز شاهی تا گدایی یک وجب نیستاگر شاھی گدا گردد عجب نیستاگر مَردی بہ مَردی زندگی
دیروز جلسه کتابخوانی کتب جهادو شهادت بود. نفیسه سادات ناغافل وارد جلسه شد و آمد و کنارم نشست. از بعد حضورش دیگر نمی توانستم تمرکز کنم. او هم در جلسه نبود ... هر دو رفته بودیم به پیاده روی اربعین. ازابتدای سفرقرار بود اگر شد و خدا خواست مسیرپیاده روی را باهم باشیم. من با کاروانی از دانشگاه تهران رفته بودم و نفیسه سادات با تیم پزشکی همین شهرخودمان. ولی با خانواده قول و قرارش این بود که مسیر را با من باشد. من هم ناراضی نبودم. گرچه برنامه اولیه من هم
نام مهدی هست آرامش برای کربلا/یاد او شوق رسیدن تاحریم کبریا/لحظه لحظه شدمجسم کربلا بر دیده اش/چشم اوگریان همیشه هست بهر نینوا/یادمان برحسین و جمله اصحابش شود/بهریاری ولایت شیعه را داده ندا/دشمنان راخوار سازد یادونام حضرتش/شیعیان نینوایی یاوردین خدا/جمعه هایک حس وشوری بردل مومن دهد/مملو عشق وبصیرت قلبهای پرولا/در رکاب رهبرخود سوی اوآماده باش/بهرایران مهدویت دائما دارد دعا/ماهمه سربازحیدرجانفشان بر حسین/حس زیبای پرستش با عنایات رضا/یاابا
زنگ زد : داریم میریم کربلا سه شنبه صبح هفته آینده سه شنبه برمیگردیم ، ۲۹ ام هم ولیمه ست هم یه عروسی :)
و من نمیدونستم بعد  از ذوقِ شنیدنِ اسم کربلا گریه کنم یا حسادت کنم؟حسود بودن کارِ خوبی نیست الهی به سلامت برن و برگردن :)
آقا میطلبی؟
تو اوجِ ناراحتی من بخاطرِ پنج شنبه خبر به این خوبی نشونه نیست؟هست:)
هم کربلا به یادتِ ، هم یه عروسی بدونِ گناهِ :) 
خوشبختِ عالم بشی معلم جان:) معلمی که بخاطر استرس من از ۹ صبح تا ۳ بعداظهر کل ریاضی ۳ رو جمع کردو یه ن
بزرگ شد...
حُرمت گذاشت هر که به زهرا(س) بزرگ شداندازه‌ی تمام دو دنیا بزرگ شد
در وادی حسین هرآن که قدم گذاشتقطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد
مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماندمجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد
اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاستسَر خَم نمود حضرتِ  حُر  تا بزرگ شد
او سجده کرد و قبله‌ خود را عوض نمودتیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد
آغوش وا نمود و پذیرفت توبه رادر پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شدحُرّ پیر وادی همه‌ اهل توبه استبر اهل توبه مُرشد و با
باسمه تعالیحاج قاسم سلیمانیمن نمی دانم چرا اشکم شده آبی رواناین خلوص حاج قاسم باعث حزنی چنانمن که باشم وصف او گویم سخن یا گفته ایاو قیامش چون حسین ابن علی در این زمانیاد او ،افکار او، چون راه زهرا و علی استمردم ایران چه زیبا پاس می دارند از آنعلت اصلی که شد باعث، شوی سردار دلدر خلوص است و ریاضت با درونت بی گماناو شهیدی دیگر از یاران جدش کربلاسید و آقای ما باشد قاسم در میاندر قیاس کشتگان کربلا، عاجز منمآنچه ماند از جسد ،انگشتر جدش چه سانوعده
#یادش_بخیر
در سال های گذشته آقا مهدی خیلی دوست داشت از اربعینی ها در مسیر پیاده روی باشه ، ولی می گفت همسر محترمشون یک سال زحمت کشیده و با تمام مشکلات وسختی ها روبرو بوده ، می گفت که لیاقت کربلا رفتن رو ایشون دارن و با این کار می خواست گوشه ای از زحمت های ایشون را جبران کرده باشه . 
پس این ایام را در خانه می ماند و بچه داری می کرد تا همسرشون به همراه خانواده به کربلا مشرف بشن .
تا اینکه سال گذشته محمد آقا ( فرزند آخرشون ) به دنیا اومده بودن و خانومش
#یادش_بخیر
در سال های گذشته آقا مهدی خیلی دوست داشت از اربعینی ها در مسیر پیاده روی باشه ، ولی می گفت همسر محترمشون یک سال زحمت کشیده و با تمام مشکلات وسختی ها روبرو بوده ، می گفت که لیاقت کربلا رفتن رو ایشون دارن و با این کار می خواست گوشه ای از زحمت های ایشون را جبران کرده باشه . 
پس این ایام را در خانه می ماند و بچه داری می کرد تا همسرشون به همراه خانواده به کربلا مشرف بشن .
تا اینکه سال گذشته محمد آقا ( فرزند آخرشون ) به دنیا اومده بودن و خانومش
 رفتی و غم برگ و برت در بغلم ماندصدخاطره وقت سفرت در بغلم ماند
خوابیده ای ای خواب زده در بغل خاکبیخوابی وقت سحرت در بغلم ماند
بستی به نوک تیر دلم را و پریدیشال عربی کمرت دربغلم ماند
تیرسه پر آمد سپرت بند به مو شدای بی سپر من سه پرت در بغلم ماند
آتش زده ولله مرا کاش ببینیقدری نم چشمان ترت دربغلم ماند
سیراب شدی یا نشدی؟آب نخوردی؟خشکی لبت با جگرت در بغلم ماند
رفتی و شبم بی تو دگر ماه نداردخاموشی روی قمرت در بغلم ماند
این تیر که نه!نیزه بی رحم تورا
الهی شکر..
کربلا و اربعین و معجزه ..
معجزه . . هر گاه ذهن را درگیر می بینم به قلبم که مراجعه می کنم مطمئمن است... چرا نباشد اکر در مسیر باشد.. و توکل به الله اکبر .. با همه ی تجربه ها و دیده ها در این سال سی.
و باز هم معجزه از پی معجزه های پی در پی که شمارش دیگر از دست خارج است... همیشگی است ... صبح و شام
خدایا دوستت دارم.
خدایا شکر..
هتل آپارتمان کربلا مشهد یکی از هتل آپارتمان خوب مشهد الرضا می باشد . این هتل آپارتمان تروتمیز و خوب با امکانات مناسب از هتل آپارتمان های اقتصادی مشهد می باشد .این هتل آپارتمان در نزدیکی و جوار حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) واقع شده است و با توجه به فاصله کمی که تا حرم مطهر دارد , از این رو هتل آپارتمان کربلا مشهد را می توان از جمله هتل آپارتمان مشهد نزدیک به حرم به شمار آورد. این هتل آپارتمان مرتب دارای واحدهای دو تخته , اتاق سه تخته , آپارتمان یک خو
هیأت خلوتی داشتند. خیلی خیلی خلوت. یک اتاقکی بود، یک پارچه ی سیاه، یک دستگاه صوتی و دو سه تا دلسوخته. یکی که چهارزانو هم نشسته بود، چشم هایی بادامی داشت؛ مانند افغانی ها. صلابت خاصی در چشم هایش موج می زد. حدس می زدم رئیس هیأت، او باشد. یک دلسوخته ی دیگر که ریش پرپشتی داشت، آمد دستگاه را روشن کرد، دو زانو نشست و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. «سین» را توک زبانی ادا می کرد. سوز عجیبی در صدایش بود که شعله اش، دل مرا به آتش می کشید. اخلاص، از حنجره ا
 
به سر سربند یازهرا به دستم بیرق سقا به لب ذکر دعا دارمبه خون دل رفیقانم رهاگشتند وحیرانم هوای کربلا دارمگریه کن عزای تو دل گشته مبتلای توآقای غیرت وادب دلها همه فدای توارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل سردم به خون خفته غم عشق ترا گفته ببین از دیده خون بارمشکسته بال و پر ماندم غم عشق ترا خواندم هوای کربلا دارمدلتنگ روضه هات منم عمریه مبتلات منمکاشکی بگن که اربعین راهی کربلا منمارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل
در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین (ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان اباالفضل (ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید : ما مسافر کربلائیم، راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد، نوشته بود به امید دیدار در کربلا.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: زمین کعبه گفت: کیست مثل من و حال‌آنکه خانه خداوند متعال بر من بناشده و مردم از اطراف‌واکناف به‌طرف من می‌آیند و حرم امن الهی قرار داده‌شده‌ام و چه فضیلت‌هایی که برای زیارت این مکان مقدس واردشده از آن جمله: حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام فرمودند: تسبیح گفتن در مکه افضل است از خراج و مالیات که درراه خدا انفاق شود. (1)حضرت باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: سجده کننده در مکه به‌منزله در خون غلتیدن درراه خداست؛ د
هیأت خلوتی داشتند. خیلی خیلی خلوت. یک اتاقکی بود، یک پارچه ی سیاه، یک دستگاه صوتی و دو سه تا دلسوخته. یکی که چهارزانو هم نشسته بود، چشم هایی بادامی داشت؛ مانند افغانی ها. صلابت خاصی در چشم هایش موج می زد. حدس می زدم رئیس هیأت فاطمیون، او باشد. یک دلسوخته ی دیگر که ریش پرپشتی داشت، آمد دستگاه را روشن کرد، دو زانو نشست و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. «سین» را توک زبانی ادا می کرد. سوز عجیبی در صدایش بود که شعله اش، دل مرا به آتش می کشید. اخلاص، از
امشب سه بار تو دلم گریه کردم، مثل موقعی که داشتم از پدر و مادرم خداحافظی می کردم.
وقتی داشتن وسایلشون رو جمع می کردن که با اتوبوس ساعت ۹ برن، من مجبور بودم که زودتر برم شرکت.
کیفمو که برداشتم و برم اومدم دید و بوسی کنم باهاشون، یهو گریم گرفت و اشکم جاری شد. اصلا دست خودم نبود و نمیدونستم دارم چی کار می کنم. از گریه من مامانم هم گریه کرد. چشمای بابامم که مرد بزرگی و جز در عزای امام حسین اشک نمی ریزه بارونی شد.
جلوی در که رسیدم و خودمو تو آینه دیدم،
تقویم شیعه
سوم محرم
ورود عمر بن سعد لعنت الله علیه به کربلا
در این روز عمر بن سعد با چهار، شش یا نه هزاران سوار برای قتل پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله وارد کربلا شد و در مقابل آن حضرت لشکرگاه ساخت و خیمه بر افروخت. ورود ابن سعد به کربلا در روز چهارم هم نقل شده است.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۹-۲۰
یک غمی روی دلم هست، خدا میداند
که چه‌‌ها می‌رود از ذهن و چه‌ها می‌ماند
زخم‌هاییست که در آینه‌ام پیدا نیست
می‌چکد درد، ولی خاطره‌ها می‌ماند
راه‌مان از هم اگر دور و جدا نیست، چرا
هرچه من می‌دوم این فاصله‌ها می‌ماند؟ 
می‌دهی وعده‌ی آسانی بعد از سختی
آخرش می‌روم و این گله‌ها می‌ماند
کاش که این ساده دل عاشق و رسوا نبودکاش که چشمان تو این همه زیبا نبودکاش رها میشدم از غم دلدادگیصورت آن آشنا این همه بیتا نبودگرد جهان گشتم و غیر تو ام خواست نیستکاش که لبهای تو شککر و حلوا نبودگفتمش این راز و از خون جگر ها که رفتگفت که اسرار عشق حل معما نبود
_ امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان - حضرت بیانات عجیبی دارد که در کتاب‌ها ثبت و ضبط است - بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‌ی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت.
_ در خود عرصه‌ی کربلا حضرت اهل تبیین بودند، می‌رفتند، صحبت می‌کردند. حالا میدان جنگ است، منتظرند خون هم را بریزند،
هر چی دیروز حسش نبود امروز کلی کار کردم !!ولی بازم حسش نبود :)(
من نمی فهمم چرا آخر تابستون و اوایل  پاییز میشه مثل مورچه ها باید ذخیره کنیم 
چند روز پیش مامان سبزی قورمه گرفت (قبل از اینکه کربلا برم )
بعد لوبیا سبز ..
امروز هم وسایل ترشی گرفته (الان من بین گل کلم ها نشستم و این پست رو می نویسم )
+از بوی کرفس بدم میاد
++امروز کوه جا به جا کردم پووووف
من اصن غرغر نکردم
حالتون چطوره خوبین ؟:)
 
بعد الف و بچه اش یه هفته میان خونمون و نمیرن حتی خونشون://
خدایا از دست اینا روانی ام:(
به مامانم میگم اگه قراره الف بیاد اینجا شما هم بدید کربلا آخه هرکی می پرسه اربعین پیاده میرید؛ میگن نه..
مامانم اینا به خاطر درس خوندن من نمیخوان برن ولی اگه الف و بچه اش بیان اینجا کلافه میشم.
ای کاش یه فرجی بشه همه چی درست شه:)
«به امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلم بن عقیل را به کوفه اعزام کرد. با خود اندیشید مسلم را به آن جا می‌فرستم. اگر خبر داد که اوضاع مساعد است، خود نیز راهی کوفه می‌شوم. مسلم بن عقیل به محض ورود به کوفه، به منزل بزرگان شیعه وارد شد و نامه‌ی حضرت را خواند. گروه گروه، مردم آمدند و همه اظهار ارادت کردند.
   در تاریخ آمده که گویی سی‌هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عده‌ای از خواص را و
به امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلم بن عقیل را به کوفه اعزام کرد. با خود اندیشید مسلم را به آن جا می‌فرستم. اگر خبر داد که اوضاع مساعد است، خود نیز راهی کوفه می‌شوم. مسلم بن عقیل به محض ورود به کوفه، به منزل بزرگان شیعه وارد شد و نامه‌ی حضرت را خواند. گروه گروه، مردم آمدند و همه اظهار ارادت کردند.
   در تاریخ آمده که گویی سی‌هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عده‌ای از خواص را وا
سلام علیکم
شهادت صادق آل محمد سلام الله علیهم اجمعین بر همگان تسلیت باد...
بابت تاخیر امروز صمیمانه عذر خواهی می کنم..
عارضم خدمت شما که یه سال یکی از رفقا اومد و گفت فلانی خواب دیدم یه نفر اومد به من و تو گفت اگه می خواهید برید کربلا، یه نذری برای امام صادق بکنید...خلاصه که یادت نره...
یادم رفت...
خودش یه نذری کرد و همون سال رفت کربلا...
روزی که می خواست بره گفت نذرت را به جا آوردی؟
گفتم کدوم نذر؟
گفت عجب...
تازه یادم افتاد
نمی دونم چی شد که گفتم 68 روز،
توضیح الرسائل کربلا نویسنده: سیدعلی اصغر علوی انتشارات: نشر سدید
توضیح الرسائل کربلا : چطور از دل ۱۸هزار نامه عاشق، ۳۰هزار قاتل ایجاد شد؟!
 
توضیح الرسائل کربلانویسنده: سیدعلی اصغر علویانتشارات: نشر سدید
معرفی:
«پاسخ‌های زیادی به معمای تاریخی «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» داده شده است: دل‌هایی با او و شمشیرهایی بر او؟!این کتابی تلاشی است برای حل این معادله عجیب تاریخ که در مورد کوفیان گفته‌اند؛ «دل‌هایی با حسین، شمشیرهایی بر حسین!»این کتاب
تور کربلا هوایی ارزان
با توجه به نزدیک شدن به ماه محرم و برگزاری تور کربلا برای مشتاقان حرم امام حسین و حرم حضرت ابوالفضل  که تابه حال موفق به دیدن این دو حرم که در کربلا واقع است.
  نشده اند یا دوباره مشتاق سفر به این مکان زیارتی هستند.
 شرکت آژآنس هواپیمایی رحمان گشت تور های سفر های  زیارتی  خود از جمله تور کربلا هوایی ارزان  از تهران را فراهم کرده است.
 که شما مسافران را باکمترین هزینه به این مکان مقدس ببرد.
 و از شهر نجف که امام بزرگ شیع
سلام به همگی 
راستش من مامان و بابام میخوان برن کربلا، تا حالا مسافرت به اون صورت نرفتن، دیگه چه برسه کربلا ، حالا میخواستم کسانی که تا حالا رفتن کربلا و مخصوصا کسانی که با کسی بودن که بیمار بوده راهنماییم کنند که براشون چیکار کنم؟
چیزهای معمول منظورمه، چیزهایی مثل سیمکارت از ایران باید بخریم یا سیمکارت عراقی میخواد، از اینجا باید بخریم یا عراق،دارو رو میگن اگه از اون جا بخریم ارزون تره و چیزهایی که فکر میکنین باعث میشه سفر راحت و آرومی دا
دلم گرفته از روزگار.....
از این روزگاری که داره گلچین میکند  و  خوب ها رو با خودش میبره و ما.....
نمی دونم ولی واقعا دیکه وم آوردم ..... از اول ماه رمضان  که  داریم عزیزان مون از دست میدیم و به ما نرسیده  یکی دیگه......تازه   عزای  باباجی  بیرون اومده بودیم .....تازه دیروز  اربعین امام حسین بود ......

پ.ن : آرزو داشتم امسال  مثل ۸ سال پیش برم کربلا  اما قسمتم نبود ....چرا کدخدا بهترینها رو انتخاب کرده بود .....ای کاش منم در این راه بمیرم ...
پ.ن ؛ دوتا از بستگان 
ایام اربعین حسینی بود . بالاخره قسمت شد و منم مسافر کربلا شدم . در این روزها پیاده روی زیادی داشتیم ولی هرگز خستگی به سراغمان نیامد و حالمان هر روز بهتر از دیروز بود . مردمان خونگرم عراق در ایام اربعین حسینی به بهترین شکل ممکن از زائران ایرانی پذیرایی می کنند . 
حسین بن علی فرمانده ای است که همه مرزها را شکسته است. در مغناطیس عشق حسین، زمان و مکان و نژاد و زبان رنگ می‌بازد و طنین فریاد او در بیکران جهان و در گوش زمان می پیچد. هیچ کس نیست که در جان خود به آزمون کربلا مبتلا نشود. کل نفس ذائقة الموت هر نفسی چشنده مرگ است مگر آن که ذره ی وجودش در ملکوت روح حسین فانی و قطره ی جانش در اقیانوس حیات او حل شده باشد.
راه کوفه از کربلا می گذرد. هر که می‌خواهد دولت سلیمانی را در پایتخت جهان نظاره کند باید رزم کربلا کر
وقتی آتش از در خانه خدا بالا رفت، عمر، آتش بیاره معرکۀ ابوبکر، آنچنان به در حریم نبوت لگد زد که فریاد تو از میان در و دیوار به آسمان رفت. مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرأت کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانۀ دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرأت می کنند، خیمه های ذراری پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روی برادرم کشیده می شود، ساختۀ کارگاه سقیفه است. نطفۀ اردو
دنیا اگر تو را نداشتچگونه می شد خندید؟آفتاب کسل طلوع می‌کرد!پرنده در قفس می‌مردو جنگل همیشه در مه جا می‌ماند
 دنیا اگر تو را نداشتگلی نبودچشمه ای نمی‌جوشیدو آواز قناری‌ها راهیچکس جدی نمی‌گرفت.
 دنیا اگر تو را نداشتعطر‌ها بو نداشتند!گلفروش‌ها پژمرده می‌شدندو خاک، کتاب‌ها را می‌خورد!
 دنیا اگر تو را نداشت"فاصله" غمگین نبودهیچ‌کس دلتنگ نمی‌شدو سخت می‌شد، دلِ منسرد می‌شد، دست‌هایمو بوسه و آغوشفراموشم!
 دنیا اگر تو را نداشت...دنیا ج
قابل توجه کسانیکه از کربلا جاموندید و از امام حسین علیه السلام گله مندید....
✳️روزی شاگرد امام صادق علیه السلام نزد ایشان آمد وپرسید: مطیع امر امام یعنی چی؟
امام سیبی را که در دست داشتند به دونیم مساوی تقسیم کردند وجلوی شاگردشان گذاشتند وفرمودند:
نیمی از این حلال ونیمی حرام است!
‼️شاگرد با تعجب پرسید چرا؟!
امام فرمودند :
کسی که مطیع امر امامش باشد هر چه را امام بگوید بی چون وچرا وبدون شک میپذیرد، اگر تو مطیع واقعیه امامت باشی نباید شک کنی وب
شبیه روز عاشورا امامم را رها کردمشبیه مردم کوفه برایت گریه ها کردماگر تو در بیابانی دلیلش بوده اعمالمتو تنهایی و من تنها ، برای تو دعا کردممیان روضه ها خواندم غلام حلقه برگوشمغلامت نیستم اما همیشه ادعا کردمتو دریای کراماتی ، منم مرداب عصیان هافقط یاری گرم بودی فقط جرم و خطا کردمکسی که ماند همراهِ تو دارد هر دو عالم راخسارت دیده من هستم که راهم را جدا کردمدر این دنیای ظلمانی تویی نجوای مظلومانمن آن مظلومم و ظالم که بر نفسم جفا کردم شب جمعه س
شبیه روز عاشورا امامم را رها کردمشبیه مردم کوفه برایت گریه ها کردماگر تو در بیابانی دلیلش بوده اعمالمتو تنهایی و من تنها ، برای تو دعا کردممیان روضه ها خواندم غلام حلقه برگوشمغلامت نیستم اما همیشه ادعا کردمتو دریای کراماتی ، منم مرداب عصیان هافقط یاری گرم بودی فقط جرم و خطا کردمکسی که ماند همراهِ تو دارد هر دو عالم راخسارت دیده من هستم که راهم را جدا کردمدر این دنیای ظلمانی تویی نجوای مظلومانمن آن مظلومم و ظالم که بر نفسم جفا کردم شب جمعه س
باسمه تعالیامام باقر(ع)
باقر علم النبیین ، ای امام پنجمیندر طفولیت شدی از کربلا چندی غمین
گفت زینب ، به چه زیبا منظری آمد به چشممن ندیدم، جز وفا وعشق و ایثار و یقین
دید باقر صحنه های کربلا و کوفه رااز غروب کربلا گوید سخن تا اربعین
کودکی را با شهید کربلا آغاز کردآن چراغ روشن و پنجم امام مومنین
او به پا دارد علوم مختلف را بیش و کمهر کجا حرف تعقل بود، بودی اولین
با بیان علم و دانش،او به حق اعجاز کرداو کند تبیین علوم حکمت و تو حید و دین
دین حق کامل ش
حسین بن علی فرمانده ای است که همه مرزها را شکسته است. در مغناطیس عشق حسین، زمان و مکان و نژاد و زبان رنگ می‌بازد و طنین فریاد او در بیکران جهان و در گوش زمان می پیچد. هیچ کس نیست که در جان خود به آزمون کربلا مبتلا نشود. کل نفس ذائقة الموت هر نفسی چشنده مرگ است مگر آن که ذره ی وجودش در ملکوت روح حسین فانی و قطره ی جانش در اقیانوس حیات او حل شده باشد.
راه کوفه از کربلا می گذرد. هر که می‌خواهد دولت سلیمانی را در پایتخت جهان نظاره کند باید رزم کربلا کر
در باب دوّم از کتاب «باقیّات صالحات» که در حاشیه ی کتاب «مفاتیح الجنان» نگاشته شده، کیفیّت استخاره ای که منسوب به امام عصر (عج) می باشد، چنین بیان شده است: «علاّمه مجلسی از پدر بزرگوارش نقل کرده که ایشان از استاد بزرگوارش «شیخ بهایی» نقل می کرد که می گفت: «چندی از مشایخ در باب استخاره با تسبیح از حضرت قائم (عج) مذاکره می کردند که حضرت فرموده است: « [هر که می خواهد با تسبیح استخاره نماید باید] تسبیح را به دست گیرد و سه مرتبه صلوات بفرستد و یک قبضه
اول صبحی دیدم که یک گوشواره اش نیست.. کجا افتاده؟ دیشب قبل خواب که توی گوشش بود.. حتما یک جایی دور و ور تخت است.. گشتم، نبود.. نکند سوراخ گوشش بسته شده باشد؟ دوماهگی اش را به یاد می آورم و جیغ هایش موقع سوراخ شدن گوش ها.. نه، دلم نمیخواهد دوباره درد بکشد مخصوصا حالا که بزرگتر شده.. یک جفت گوشواره دیگر دارد.. میخواهم بگذارم گوشش ببینم داخل میشود یا نه.. نمی گذارد.. بیخیال میشوم.. بماند وقتی خوابید..
آرام سر پایم خوابیده..
گوشواره داخل نمی رود.. انگار پشت
ی کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفریدم
❆ #سیاه:نینوا رنگ سیاهی بودبر صورت تاریخبه دست مردمی رو سیاه ❆ #قرآن:سرِ قرآن را نیزه کردندبه کربلامدعیان پیروی از قرآن ❆ #جهل:جهل که باشدکوفه و کربلا فرق نداردپروانه را می زنند سربه جهل #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
شور دلنشین و مناجاتی امام حسین(ع)
شب اربعین 98
هیئت رایه العباس تهران
حاج محمود کریمی
یاذالکرم منو ببر تا به حرم
متن و صوت این شور دلنشین رو در ادامه مطلب ببینید ...
کربلا + شهادت نصیبتون
متن مداحی:
من بی تو دلگیرم / از زندگی سیرم
دور از تو ای مولا، میمیرم...
دستم بگیر آقا / از عالَم بالا
عالی جناب ای شاه، یا مولا...
 
یا ذَالکَرَم، من و ببر
تا به حرم، من و ببر
تا کربلا، یا کربلا یا کربلا
یا کربلا یا کربلا
حسین...
 
حسین وای...
 
 
من با تو آبادم / غم رفته ا
همسایمون از کربلا اومده و براش پرده زدن. امروز خیلی اتفاقی نوشته هاشون رو خوندم! دیدم زیر یکی شون نوشته از طرف: "داماد و دختر!"خیلی تعجب کردم!
هیچ توضیحی نمیدم چون درد آنجا که عمیق هست به حاشا برسد!
اما یه سوال دارم!
اگر پدر و مادر اون داماد گرامی مشرف میشدن کربلا آیا ایشون حاضر بودن زیر پرده بنویسن از طرف : "عروس و پسر!"؟!!!
و این قصه تا به ابد ادامه داره...
+ آقاشون بهشون ولایت داره خوب!!!! این حرفای زشت چیه میزنم؟!!!
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبوداین همه سال نشستن به دعا خوب نبودنه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیریجز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبودهرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنمبین بار عملم، توشه ی مرغوب نبودحاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمودگرچه حاجت به دلم مانده‌ و مکتوب نبوداز ازل سینه ی زهرایی ما سینه زنانجز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبودنکند راه حرم، راه نجف، بسته شودسال ها بود دلم این همه آشوب نبودچشم خشکید
در پایدار کردن دین اسلام عزیزان زیادی خونشون رو فدا کردند و از مهم ترین این عزیزان شهدای کربلا و مهمترین
شهدای کربلا حضرت عباس(ع) و حسین(ع) هستند که تا جون در بدن داشتند، دست از دفاع برنداشتند و این که
اون زمان آقا امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) کلیه تلاششون رو کردند تا بتوانند زور دشمن را کم و کمتر کنند
و گاهی وقت ها دشمن از این تلاش دو بزرگوار می‌ترسید.
و توی این کربلا عزیزانی را از دست دادیم که نشون دادند ما برای دینمون از عزیزترین چیزمون یعنی جو
 
((کر بلا درکر بلا می ماند اگر زینب نبود))
--------------
آند اولااللاهه عزت اسلامین دینینده دی
دشمن قرآن وعترت خواریدی شر منده دی 
شاد اولوب آل امیه یاتدی اسلام پرچمی
گوردولر اول قانلی پرچم زینبین چگنینده دی
==========
اولماسیدی زینب اول دخت علی المرتضا
کر بلانین انقلابین دشمن ایلردی فنا
نه اولاردی روز عاشورا نه ده شور و نوا
چیخمازیدی هر محرم یا حسین وای آفاقا
صحنییه گلمزدی میلیو نلار  جماعت بی ریا
گئچدی او ن دورت قرن سست اولموب بو عاشورا چرا
ایل به ا
رفت و برنگشت و این رسم روزگار ماند / چشم جاده ها هنوز، محو در غبار مانداین همه شب است و باز، این همه حضور تلخ / فصل‌های محکم خالی از بهار ماند . . . ای روشنای خانه امید، ای شهید / ای معنی حماسه جاوید، ای شهیدچشم ستارگان فلک از تو روشن است / ای برتر از سراچه خورشید ای شهیدیاد شهیدان دفاع مقدس گرامی بادپایگاه و مسجد امام حسین علیه السلام سده لنجان وبلاگ ما:www.tkanoon.blog.ir
ای کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفرید
 
به نام حضرت دوست 
سالی که نکوست از بهارش پیداست
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
اولین روزای سال 98 رو مشرف شدیم کربلا...
جاتون خیلی خالی 
پس از سالها زیارت اربعین و اون ازدحام جمعیت که نتونسته بودم داخل حرم بشم حالا با یک حرم بدون ازدحام ...
باورم نمی شد زیارت رجبیه کربلا قسمتم بشه 
هیچی نمیتونستم بگم ...
بیشترین ذکری که میچسبید بگم الحمدلله کما هو اهله 
اینم با خانواده ، دختر و دامادم خیلی آقا سرمون منت گذاشت ...
خدا سالیان سال روزی کنه زیارت رجبیه
تا که سر به روی پیکرم گذاشت، جز قلم، سری به دستِ من نبود
هیچ درد سر نداشتم، اگر: این زبانِ سرخ در دهن نبود
دستِ بی‌اجازه‌ی پدر، بلند... وای از زبانِ تلخِ مادرم
کاش در زبان مادریِّ من، زن بُنِ مضارعِ زدن نبود
مادرم وطن! بگو کدام دیو، بچه‌هات را به مرزها فروخت 
مادرم وطن! بگو پدر نبود، آن که هرگز اهلِ این وطن نبود
پای حجله‌های خون، برادرم، پاش را فروخت، یک عصا خرید 
او بدونِ پا به جشنِ مرگ رفت، بس که هیچ پای‌بندِ تن نبود
توی واژه‌نامه جای جنگ،
خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میادغم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخوادوقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربونامامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیمتو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
امامی که گفته روی حق کسی پا نذاریدرفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو دادبدجوری عاشقش شدم چطور
 16 سال بعد از شهادت درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب تاسوعای حسینی به وطن باز می گردانند. به خواب مسئول گروه تفحص لشکر امام حسین (ع) می آید و محل دفنش را هم می گوید. مردم در مسجد در دسته عزاداری کنار پیکرش تا صبح می مانند. صبح روز تاسوعا همراه با دسته سینه زنی در گلزار شهدای اصفهان او را به خاک می سپارند.
چهاردهم ماهی در پانزده سالگی ام بود. گل های چادری که سرم بود یادم است. قرمز ریز بودند با کاسبرگ زرد. مثل باقی چهاردهم ها وقت خواندن سید چادر را آورده بودم روی صورتم پایین و خیره به گل های ریز، خاطرات امروز مدرسه را مرور می کردم. دیدم صدای سید دارد در ذهنم صورت می سازد:
"گر چشم روزگار بر او زار می گریست. مردی تنها سوار شد. زن ها دورِ اسبش بودند. دور شد. زنی صدایش کرد. برگشت. سپاه نداشت. پیش چشم زن ها راه رفت. دور شد. جان جهانیان همه از تن برون شدی."
غاف
تقویم شیعه
بیستم صفر
۱- اربعین سید الشهداء علیه السلام
در چنین روزی چهل روز از فاجعه‌ی مولمه‌ی شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب با وفایشان می‌گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و برپایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.
امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: علامات مومن پنج چیز است: نماز ۵۱ رکعتی (نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز)، و زیار
آسمان نفس های پایانی اش را می کشید و کهکشانها در حالی که فرزندانشان را در آغوش داشتند از این مصیبت ضجه می زدن. حتی خداوند هم قطع امید کرده بود. سوالی که می ماند این بود آیا جهانی خواهد بود یا خیر؟! خورشید در گوشه ای کز کرده بود و سعی می کرد کسی متوجه گریه کردنش نشود. دیگر آسمانی نبود که در آن پرواز پرستو ها را ببینیم. دیگر کسی نبود که در ناامیدی چشمهایمان را روبه رویش بگیریم. همه جا تاریک بود و دیگر امیدی برای روشنایی نبود. ما به پایان رسیده ایم،
روز یازدهم:
روز عاشورا عمرسعد سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را به خولی و حمید بن مسلم سپرد و در همان روز ایشان را نزد ابن زیاد روانه کرد و بقیه ی سرها را نیز در میان قبائل پخش کرد تا نزد ابن زیاد ببرند و به سوی او تقرب جویند.
خولی با عجله حرکت کرد شب یازدهم وارد کوفه شد، چون در آن وقت شب ملاقات ابن زیاد ممکن نبود، لاجرم به خانه ی خود رفت و سر پسر پیغمبر را در تنور خانه جای داد.
از آن طرف عمرسعد شب یازدهم را در کربلا ماند و روز یازدهم محرم الحرام
اگر تا به حال به برنامه هایی که دشمن برای شهرهای مذهبی تدارک دیده شک داشتیم، آن چه که در ورزشگاه کربلا اتفاق افتاد می تواند ما را به توطئه های فرهنگی دشمن، مطمئن سازد.
با طرفداران لیبرالیسم که حرفی نیست؛ اما مذهبی هایی که گاه روشنفکربازی در می آورند و برای به دست آوردن دل آن وری ها تیر و ترکشی هم نثار امثال علم الهدی می کنند باید به خودشان آمده و قدر این عالم شجاع و مدافع حریم امامت را بیشتر بدانند.
کربلا اگر علم الهدی داشت جوار امام غریبمان ع
من عمه هستم تو بابا محرم محسن ربانی بوستان کتاب قم
من عمه هستم تو بابا : روایت کربلا از زبان حضرت رقیه(س) خطاب به علی اصغر
من عمه هستم تو بابا : محسن ربانی، بوستان کتاب قم
معرفی:
اینبار کربلا را از زاویه نگاه دختر امام بخوانیماین کتاب را قلباً دوست دارم خیلی زیاد…از زبان حضرت رقیه (س) خطاب به حضرت علی اصغر است که در دنیای کودکانه خود از ابتدای همراهی بابا تا شهادت حضرت را روایت می‌کند و این جمله زیبا که : رابطه من و تو مثل رابطه عمه زینب و باباست
رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت:
بر اساس بررسی‌های انجام شده، متأسفانه یک زائر ایرانی در حادثه دیروز کربلا جان باخته است‌.
آمار افراد حادثه دیده که به پایگاه درمانی هلال احمر مراجعه می‌کنند بیشتر شده است که خوشبختانه بیشتر آن‌ها به صورت سرپایی مداوا شدند./باشگاه‌خبرنگاران
@IrNews_24
مشاهده مطلب در کانال
اربعین به خانواده ام گفته بودم امسال کربلا نمیرم حتی به برادرم گفته بودم که نمیام
تا اینکه تو یکی از وبلاگ ها دبدم که یه بنده خدایی میخواد بره کربلا هنوز دو دل بودم
خلاصه با اینکه فکر نمی‌کردم راهی شدم و حالا همون سفر بیشترین امید زندگیم شده
هر کس بهم میگفت ازدواج میکنی میگفتم نه
حالا تو اون سفر چیزی دیدم که من رو به این یقین رسونده که سال بعد اربعین در کمال ناباوری با همسرم میرم کربلا
ناباوری از این جهت که بقیه شاید باور نکنن و الا خودم ایما
تور کربلا و نجف به صورت هوایی و زمینی در این سایت کربلا گشت قابل مشاهده هست . این روزها زائرین و محبان اهل بیت برای زیارت کربلا به صورت گروهی یا انفرادی با تورهای کربلا به عراق سفر می کنند . البته کربلا به خاطر اینکه یکی از شهرهای مقدس شیعیان هست معمولا در طول سال زائران زیادی به آنجا می روند اما در ایام مقدس و خاص مانند عاشورا و تاسوعا، اعیاد مانند عید قربان و حتی عید نوروز شهر مملو از زائر می‌شود. 
مسیر تور کربلا
مسیر تور کربلا در گام اول ، ز
«به امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلم بن عقیل را به کوفه اعزام کرد. با خود اندیشید مسلم را به آن جا می‌فرستم. اگر خبر داد که اوضاع مساعد است، خود نیز راهی کوفه می‌شوم. مسلم بن عقیل به محض ورود به کوفه، به منزل بزرگان شیعه وارد شد و نامه‌ی حضرت را خواند. گروه گروه، مردم آمدند و همه اظهار ارادت کردند.
   در تاریخ آمده که گویی سی‌هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عده‌ای از خواص را و
روح بشر به یک صفحه ی خط خطی شده می ماند. زشتی این نقشها در کمبود زیبایی و معنا نیست،نه! این نقشها زشتند چون هیچوقت نمی فهمی طرح زیرشان کریه بود یا زیبا؟ یا شاید هم هیچ نبود؟ هیچوقت نمی فهمی سیاه بود یا سفید؟ فقط می دانی خط خطی شده ای و راه برگشتی نیست.
به روی نیزه ها سر تو بی بدنفدای غربتت غریب بی کفننفس نفس زدی به یاد مادرتکسی پیشت نبود دمای آخرت
به روی نیزه ها سر تو بی بدنفدای غربتت غریب بی کفننفس نفس زدی به یاد مادرتکسی پیشت نبود دمای آخرتبرگرفته شده از arrahimi.blog.ir
به روی نیزه ها سر تو بی بدنفدای غربتت غریب بی کفننفس نفس زدی به یاد مادرتکسی پیشت نبود دمای آخرتبرگرفته شده از arrahimi.blog.ir
عشق من در وقت عشقت درد شدهر که بعد از عشق ماند مرد شد
زن شدن ساده نبود اما به مندل من در عشق او بس طرد شد
قلب من با یک نگاهت در جنونتو دلت با بی نگاهی سرد شد
او که خود از سنگ بودش آن دلشتا تو را دید سنگ دل هم گرد شد
روح آدم بند می‌خواهد نشدروح هم وقتی تو بیند خَرد شد
بر تو می خواهم مرا عاشق‌ترینزلف چشمت بر بدان سردرد شد
از خدا خواهم تو را اما ندادچون نگاهت بر خدایم جَرد شد!
یارحمان 
اربعین کربلا بودم 
و حالا خواهم نوشت از سفر عشق 
قبل سفر به هیچ کسی نگفتم جز خانواده و اونایی که دیگه بخوای نخوای اطلاع داشتن 
وقتی رسیدم بین الحرمین و دقیقا وسط بهشت بودم 
گفتم حالا وقتشه که بنویسم کربلام  
#الحمدلله 
دلهره ای که ازش حرف میزدم همین بود 
که نکنه دعوت نشم ؟ نکنه نیام کربلا ؟ و نکنه های زیادی ... 
خداروشکر که در پناه حسینم علیه السلام 
 
 
یآعلی 
 
 
{از عاشورا تا ظهور - شماره 34}
 
کربلا ؛ پُلِ ظهور . . .
 
قیام امام حسین در حصار زمان و مکان نمی گنجد! اگر حمایت از حسین بن علی، به حضور در «جبههٔ نظامی کربلا» بود، حمایت از حجة بن الحسن، به حضور در «جبههٔ نرمِ فکریِ فرهنگی» است.
یاران عاشورائی از زخمِ شمشیرها و نیزه ها نهراسیدند تا آنجا که حتی به روی شهادت لبخند زدند. منتظران نیز برای تحقق زمینه های ظهور، باید در برابر زخم ها و نیش هایی که بر دل و جانشان می نشیند، مقاوم باشند؛ گویی از آن استقبال می
ورشکست شده بود و بدهی داشت خواب دیده بود به او گفته بودند به تهران برو در خیابان .... تهران در مسجد ..... بعد از نماز ظهر کارت درست می شود. مسجد را پیدا کرده بود دیده بود همان سیدی که در خواب دیده بود بالای منبر در حال سخنرانی است. بعد از منبر به او مشکلش را گفته بود و سید هم مشکلش را حل کرد و بدهی هایش را پرداخت.
در عوض او هم برای سید دعای مقاتل ابن سلیمان را خوانده بود و دعا کرده بود که سید بتواند حضرت حجت عج را ببیند. دعایش هم مستجاب شده بود. سید به ک
بسم الله الرحمن الرحیم ./
 
یه ساعت قبل حرکت به سمت خونه مون ، زنگ زدن به همسر و گفتن مجوز خروج از کشور ندادن! این شد که گوشیو وصل کردیم به ضبط ماشین و ۱۵ تا مداحی ِ محرم و اربعین رو از شمال تا نیمه های راه تهران گوش دادیم ! این برام یک ارزو بود که برآورده شد... آرزوی گوش دادن به این مداحی ها با صدای بلند توی جاده ...
ولی آرزوی بزرگی رو پرواز دادم ... ینی کربلا پَر؟ ینی اربعین پَر؟ ینی دل من پَرپَر؟
چله ی زیارت عاشورا گرفتم ... روز دوم جواب رد دادن ! ولی م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ابزار و کدهای بیان